سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شهود

رمز لذت بردن از دنیا این است که حقیقت دنیا را بفهمی مسولیت و جایگاه خودت را بشناسی و رابطه ات را با خدا اصلاح کنی .دنیا محل سجده محبان خداست دنیا محل نماز فرشتگان خداست دنیا محل هبوط وحی الهی است دنیا تجارت خانه اولیا و دوستان خداست دنیا اگر بدی هایی هم دارد آنها  را آشکار کرده است عاقبت بدکاران را دیده ایم خودش جداییش از ما را اعلام کرده است . دنیای مذموم همان دنیایی است که ما را از خدا دور می کند . فقط یک دیدگاه الهی این شرایط امتحان را آسان می کند چرا که با این دیدگاه من میدانم خداوند دوست داشته مرا در این شرایط سخت ببیند و حالا که مرا اینگونه می پسندد  من با تمام وجود تسلیمم با عشق این درد و رنج را می پذیرم . اگر انسان خدا را به یقین خالق نداند هیچ گاه به راحتی نمی تواند از جانش بگذرد . مومن وقتی خود را  غرق در بلاها می بیند لذت می برد از رضایت خداوند که در این درد و نج به آن می رسد .

یکی دیگر از فوایدعبودیت این است که انسان حقیقت دنیا را می بیند بسیاری از انسانها که در مسیر تداوم حق و حقیقت و انقلابها چه در رکاب انبیا و امامان  و چه در رکاب مراجع تقلید کم می آورند بسیاری از انقلابیون اول انقلاب بریدند چون خواسته هایشان را در مسیر تداوم انقلاب نیافتند از انقلاب روی برگرداندندو منزوی شدند یا به سمت دشمن رفتند در واقع اینان چشم حقیقت بین نداشتند اینها در وادی بصیرت سیاسی و دینی و اخلاص پایشان می لنگید دوست داشتند همه چیز به مراد خودشان باشد مدام می گفتند انقلاب برای ما چه کرده ؟هیچ وقت نگفتند که ما برای انقلاب چه کرده ایم  این است که در این مرحله از عبودیت انسان بصیرت دینی و سیاسی پیدا می کند و حقیقت و باطن دنیا را می تواند لمس کند حقیقت و باطن بلاها را می تواند ببیندو راه را از چاه تشخیص بدهد  و در مسیر حقیقت حرکت کند و دیگران را هم دستگیری کند .یکی از دشمنان ما جلوه های مختلف دنیا هستندکه به هر شکلی تجلی می کنند و انسان را از مسیر دور می کند . حتی اگر عبادات را با شناخت انجام ندهیم ممکن است همین عبادات ما را از مسیر عبودیت خارج کند .شیطان دست روی خواسته های ما می گذارد می بیند از چه خوشمان می آید قدم به قدم به همان شیوه می آید .بنابراین تا پایت را در بهشت نگذاشته ای نباید لحظه ای خودت را نجات یافته بدانی. زمانی انسان می تواند بداند که بر حق مستقیم و ثابت است که چشم بصیرت از پرتو طهارت و تهذیب نفس پیدا کند که نصیب هر کسی نمی شود لذا بسیاری از افراد بوسیله نفس اماره قبل از مردن به هلاکت و نابودی می رسند و تنها در این میان یکدسته از انسانها هستند که بنده واقعی پروردگارشان هستند کسانی که حقیقت عبودیت را یافته اند و قلب آنها به نور خداوند روشن شده است و روح آنها در مقابل خداوند خاضع شده و بعد از این مرحله بعد از نشاط روحی و معنوی به درجه ای می رسند به یک صلابت روحی و اعتماد به نفس خاصی می رسند که اینها در بلاها موفق می شوند .

در حقیقت این بلاهاست که انسان را رشد می دهد نه آن اعمال ظاهری و سخنانی که به زبان می آوریم و هر چه انسان مقام بالاتری داشته باشیم امتحانهای سختتری در پیش دارد پیامبر اکرم در راه اعتلای کلمه حق چه سختی ها که ندید اما به او خداوند اطلاع داد همه انچه را اتفاق می افتد بعد از ایشان اینکه خیلی راحت با کودتای سیاسی عده ای که مترصد موقعیت هستند مسیر امت اسلامی را منحرف می کنند و تفرقه در امت اسلامی ایجاد میکنند .آیا میراثی برای پیامبر گرانبهاتر از دین و شریعت بود که پیامبر می فرمایند هیچ پیامبری در تاریخ به اندازه من رنجانیده نشد و به اهل بیت هیچ پیامبری به اندازه اهل بیت من جفا نکردند. حالا اگر ما به دنبال راحت طلبی و زندگی آسوده باشیم هزار و یک بدعت در جامعه ما ایجاد می شود و دم بر نمی آوریم و اعتراض نمی کنیم ,ایا میتوانیم ادعا کنیم که پیرو اهل بیت هستیم آنها آنگونه در راه خدا جان دادند و ما...مگر نمی گویند سکوت علامت رضاست هر مسوولی هر امام جمعه ای هر فردی که بدعت ها را افشا نکند در گناه آنها شریک است ولی فقیه ما امروز روشنگری می کند به ما خط می دهد ما چقدر رهنمودها را دنبال می کنیم .آیا آیندگان ما را به جرم سکوت خفت بار لعنت نمی کنند؟جرم سکوت ما و عدم روشنگری ما کمتر از بدعت ها و خیانت ها نیست اگر می خواهی مجاهد فی سبیل الله باشی باید جانت را فدا کنی در راه خواست رهبر . چند نفرمان در راه تولید علم حاضریم از راحتی و پول بگذریم ؟!



نوشته شده در یکشنبه 89 اسفند 15ساعت ساعت 5:58 عصر توسط خانم سخائی| نظر بدهید

کسانی که طالب رسیدن به خدا هستند فراوان و پویندگان این راه بسیار کم . انسان نباید خود را تشبیه به عرفا کند و سعی کند در ظاهر مانند آنها یاشد بلکه باید سعی کند مراحل مقدماتی را آرام آرام طی کند تا به مرور زمان به جایی برسد که روح و جان و روانش با هم یکی شود .ابتدا باید سعی کنیم حد خود را بشناسیم و اگر بلندپروازی کردیم بدون خمیرمایه و جوهره باطنی به هیچ جا نمی رسیم اما با تلاش برای رسیدن به بالاترین درجات عبودیت بدون تلاش رنج هم رزق مادی و معنوی انسان می رسد اما شرط رسیدن به این درجه کشتن نفس است که باعث شکوفا شدن عقل می شود زیرا بدون عقل طی مراحل مقدماتی و رسیدن به عشق محال است با کشتن نفس وجودت را زنده می کنی و به گوهر وجودی خودت می رسی و با نور تو عالم منور می شود و به درجه خلیفه اللهی می رسی در واقع نفس و شهوت قاتل عقل است اگر انسان از عقل استفاده کند مرتکب هیچ گناه و اشتباهی نمی شود و تا وقتی که بندگی نفس را می کنیم عقل ما اسیر است .

برای رهایی از زندان تن و چشیدن ارزاق معنوی انسان باید درک کند که انسان است و باید از قوه های خدادادی استفاده کند این مرحله بیداری از خواب غفلت است بعد با استمرار در فرمانبرداری از خداوند انسان خودش را به عالم بالا وصل می کند و وارد عالم مجردات می شود و جانش به جانان وصل می شود در این مرحله باید با توکل به خداوند به خدا حسن ظن داشته باشد وقتی حسن ظن پیدا کرد داوند دستش را شخصا می گیردو خداوند به مقار حسن ظن ش به او لطف می کند و انسان کامل کسی است که از این راه به رزق ارواح دست پیدا کرده و به نور خدا وصل شده و همه وجودش به عشق خدا زنده است در این مرحله ارزاق معنوی به این انسان عشق پیدا می کنند و با عجله به سمت او می آیند اینجاست که انسان  فقط و فقط باید به خدا توکل کند اگر در توکل به کسی دیگر هم امید داشت این خود شرک است حالا ببینیم چند درصد مردم جامعه مشرک هستند در ابعاد مختلف اینکه در مسایل اقتصادی مدیران ما ضعف دارند نمی توانند به خودکفایی برسند و می گویند باید به غرب و شرق تکیه منیم این شرک است . اینکه در موضع گیری های سیاسی در تصویب لوایح تکیه به دشمن می شود همه شرک سیاسی است . چند درصد جامعه مثل امام خمینی (ره)آنقدر متکی به خدا بودکه وقتی امت در حال خطر بود گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند این از آثار عبودیت است .

اصل قدرت انسان از توکل به خداوند است و باید اخلاص خود در توکل را با مبارزه با تفکرات و بدعت ها و زشتی ها به خدا ثابت کند در اینصورت خداوند طبق وعده اش به ما کمک می کند از آثار توکل عدم خستگی است.انسان بدون سختی به غایت ملوب نمی رسد در این سختی ها با توکل سختی ها آسان می شود و همه چیز لذت بخش می شود اینجاست که امام خمینی می فرمایند اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم ما را از شهادت می ترسانید ! این یک دیدگاه الهی است که سختی ها را آسان می کند .

مرحله سوم عبودیت چگونگی برخورد با بلاها و مصیبات است خداوند ناکید کرده است  که ما شما را مورد آزمایش قرار می دهیم و این آزمایش برای دیدن عملکرد بندگان در این شرایط است و خداوند بر حسب صبر تواضع و فروتنی در برابر بندگان خدا بر حسب اخلاص آنها در برابر بلاها به آنها اجر و پاداش می دهد که این ضرورت امتحان الهی را می رساند . قاعده الهی این است به همان اندازه که به ما نعمت داده از ما بازخواست می شویم و به اندازه ایمانمان مورد آزمایش قرار می گیریم . و شیوه های آزمایش یکی ظاهری است با اسباب ظاهری و دیگری برمی گردد به نیات و تفکرات ما مثلا اسرای جنگی ما همه اسارت کشیدند اما آیا مراتب عرفانی همه یکسان بود؟ هرکس بر اساس معرفت بر حسب نیت و تفکراتش مقامش بالا رفت عده ای هم خاین شدند یا پشیمان شدند و شکوه داشتند



نوشته شده در یکشنبه 89 اسفند 15ساعت ساعت 4:52 عصر توسط خانم سخائی| نظر بدهید

مادر شهید حاج ابراهیم همت می گوید: ابراهیم از جبهه برای دیدن فرزند تازه به دنیا آمده اش به شهرضا رسیده بود .با اینکه دیروقت بود,نیمه شب با صدای گریه و تضرع او از خواب بیدار شدم و دیدم دارد نماز شب می خواند. صبح همان شب وقتی که ابراهیم قصد بازگشت به جبهه را داشت به او گفتم :یک مقداری بمان و خستگیت را رفع کن. پاسخ داد: مادر جان ما تا به حال در خواب های سنگینی غوطه ور بودیم اما حالا دیگر وقت بیداری است . ما هیچ وقت نمی توانیم تنها به راحتی واستراحت و راحتی خودمان فکر کنیم .اگر به این چیزها فکر کنیم دیگ نمی توانیم مزه ی بیداری را بچشیم .من خواب و استراحت دنیا را با تمام زرق برقش به دنیادارها می بخشم.مادر این دنیا تنگ است و جای من نیست....



نوشته شده در یکشنبه 89 اسفند 15ساعت ساعت 2:14 عصر توسط خانم سخائی| نظر بدهید

به این جا رسیدیم که باید مقدمات هر دو نوع رزق مادی و معنوی را با تلاش فراهم کردبا استفاده از اسباب. به عنوان مثال از خداوند می خواهیم اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک حال آیا با در خانه نشستن و تن به سختی ها ندادن و از زیر بار جهاد فرهنگی  اجتماعی و نظامی شانه خالی کردن و به کنج آسایش خزیدن توفیق شهادت نصیب کسی شده است؟
ادامه مطلب

نوشته شده در دوشنبه 89 اسفند 9ساعت ساعت 11:28 عصر توسط خانم سخائی| نظر بدهید

تکته ای که باید مد نظر داشته باشیم این است که مال و ثروت با رزق متفاوت است مال و ثروت تمام داراییهای ماست که ممکن است حتی بدون تلاش بدست آورده باشیم اما رزق آنیست که ما در روز می خوریم پس هر چقدر که در طول روز غذا خوردید همان رزق شماست لذا میگویند تمام عمر را صرف کسب مال و ثروت نکن چون مالی را بدست می آوری که خودت نمی خوری و نصیب دیگران می شود حتی تمام عمر را نباید صرف زن و فرزند کرد چون اگر دشمن خداوند باشند که عمرت را تلف کرده ای در راه دشمنان خدا و اگر از دوستان خدا باشند که خداوند خود آنها را کفایت می کند .لذا خداوند در رزق همه را کفایت می کند و آنمقداری است که برای ادامه حیات ما کافی است اما کثرت مال و ثروت با تدبیر بشر کم و زیاد می شود بوسیله قدرت عقل و تدبیری که خداوند در اختیار بشر نهاده است (برای توضیحات بیشتر پیرامون این موضوع مراجعه شود به حدیث 431 و نامه 31 نهج البلاغه)و حالا با این تضمین رزق از سوی خداوند متعال شایسته است انسان اوقاتش را به سه قسمت تقسیم نماید
ادامه مطلب

نوشته شده در یکشنبه 89 اسفند 8ساعت ساعت 2:56 عصر توسط خانم سخائی| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin