شهود
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث بر سر اطاعت و فرمانبرداری خدا بود که اطاعت همان عبادت و زندگی و اعمال خالصانه برای خدا با در نظر گرفتن رضایت خدا و پرهیز از معصیت خدا است.تنها چیزی که میتواند انسان را به قرب خداوند برساند چنین اطاعتی است و وقتی انسان به مقام قرب رسید به مقام خلیفه اللهی میرسد یعنی اراده او اراده خداوند میشود که البته هرکسی نمیتواند درک کند که انس با خدا چه لذتی دارد این غذای معنوی فقط مخصوص خواص است.امیرالمومنین میفرماید من در خیبر را با قدرت روحانی ام کندم نه با قدرت جسمانیم این قدرت روح و جسم در پرتو اتصال به نور خداوند است اما انسانها خود را گم کرده اند نمیدانند چه قدرتی در این تن نهفته است که اژدهای نفس روی آن چمباتمه زده است و نمیگذارد این توان بروز یابد در واقع قدرت اصلی انسان ا زخداست.
عبودیت مقامی بالاتر از اطاعت است عبادت خالصانه انسان را به اطاعت میرساند و اطاعت با خلوص و با استمرار انسان را به مقام عبودیت میرساند و عبودیت یعنی عبادت خداوند در مرتبه و درجه عین الیقین . در این درجه از یقین همه وعده های غیبی را با چشم دل مشاهده میکند. اولین مرحله عبودیت یا حقیقت بندگی این است که بدانیم انسان مالک هیچ چیزی نیست و همه چیز از خداست با این اعتقاد او هر آنچه که خدا به او عطا کرده در راه رضای خدا صرف میکند
(کلمات قصار نهج البلاغه 95) حدیث عنوان بصری که مرحوم شیخ بهایی نقل میکند را برای برداشت نکاتی ارزشمند در ادامه میآوریم
عنوان بصری 94ساله سالها نزد مالک ابن انس درس میگرفت اما وقتی امام صادق(ع) به مدینه تشریف می آورند تصمیم میگیرد از محضر امام استفاده کند بعد از چند با رسیدن خدمت امام ایشان عذر او را میخواهند پس با غم فراوان به حرم رسول الله میرود دعا میکند تا خداوند مهر او را در دل امام بیاندازد و تصمیم میگیرد دیگر نزد مالک برای درس نرود بعد از مدتی امام او میطلبد به حضور امام میرسد و امام نصایحی به او میکنند.نکات مهمی در این ماجرا وجود دارد که دریافتن آنها به حال انسان بسیار سودمند است .اگر این حدیث برای ما ملکه شود میتوانیم در عرفان نظری و عملی قدم بگذاریم.
- نکته اول: معرفت نسبت به مقام امامت است که عنوان بصری در94 سالگی این توفیق را پیدا کرد و عاقبت به خیر شد
- نکته دوم: اهمیت استاد کامل است انسان اگر تمام عمرش را صرف پیدا کردن استاد عارف واصل کند ارزشمند است چرا که اگر تنها یک ماه از عمرش باقی باشد در اثر همنشینی با این استاد روحش متحول میشود و وصل به خدا می شود.
- نکته سوم: اهمیت دوستی و همنشینی است.
- نکته چهارم: اهمیت طلب و اراده است به ظاهر دین اکتفا نکردن و به دنبال حقیقت بودن.
- نکته پنجم: عدم ناامیدی و یاس و شکست
- نکته ششم: توسل به خداوند برای پیدا کردن استاد کامل
- نکته هفتم: غمگین شدن به خاطر محروم شدن از استاد کامل( چه شده که سراسر وجود ما را دردهای معنوی گرفته که بسیاری از آنها تبدیل به سرطان شده ولی ما نمی فهمیم چون احساس درد و احساس نیاز نمی کنیم و به دنبال درمان نمی رویم) اگر انسان از خدا طلب فهم کرد حتما احساس درد خواهد کرد به دنبال درمان میرود و اگر استاد او را رد کرد غمگین میشود میپرسد چکار کرده ام که باید از فیض وجود استاد محروم شوم.
- نکته هشتم: انزوا از خلق چون ما انس با خدا نداریم اینقدر مشغول خلق می شویم.
- نکته نهم: درک معرفت امام است فقط به دیدن چهره امام خشنود شویم هر چقدر معرفت بیشتری داشته باشیم قدر امام را بیشتر میدانیم و عشق به آثار امام هم بیشتر میشود.
- نکته یازدهم: ترک دوست و انسان ناقص است قطع رابطه با انس چرا که استاد کامل را یافته بود و در مورد دوست دوستی فقط با کسی که وقتی او را میبینی یاد خدا بیافتی .
- نکته دوازدهم: شکرگزاری و قدر شناسی به خاطر موفقیت در معنویت و کمال استفاره را از آن بردن.
- نکته سیزدهم: اهمیت بالای ذکر و برنامه خود سازی اهمیت دادن به دسنورات اخلاقی مشغول شدن به تهذیب نفس با برنامه ریزی زیر نظر استاد.
- نکته چهاردهم: رسیدن به کمالات و وصل به خداوند شدن که البته انسان کامل شدن تنها در پرتو امامت و ولایت میسر میشود.
- نکته پانزدهم: مطیع محض معصومین بودن چه سالک و چه استاد که در غیر اینصورت به بیراهه میرود و حتی طعمه شیادان می شود.
- نکته شانزدهم: طالب مقامات بالای عرفانی باید در انتخاب همنشین دقت فراوان نماید چرا که دوست سرنوشت انسان را عوض میکند.
- نکته هفدهم: اگر انسان در محیطی قرار گرفت که نتوانست فرد شایسته ای برای اصلاح عمل و اخلاق پیدا کندباید مدتی را به تنهایی زندگی کند و به سمت نا اهلان نرود تا شایستگی حضور در محضر انسان کامل را پیدا کندو در این حین به دستور العمل های معصومین (ع) عمل نماید بعد از مدتی خداوند یاریش میکند.
- نکته هجدهم: علم واقعی با قیل و قال بدست نمی آید همه علوم ظاهری برای تهذیب نفس هستند تا مقدمه ای شوند برای حصول علم واقعی.
- نکته نوزدهم: علم واقعی یعنی روش بهره برداری صحیح از همه امکانات خدادادی به گونه ای که خداوند از بشر خواسته است.
- نکته بیستم: ترک علومی که برای سالک نافع نیستند برای سالک ضروری است.
- و همه اینها در گرو همت عالی انسان است .همت بال پرواز انسان است
- و عبد :حرف اول عبد اشاره به علم دارد عبد باید علم داشته باشد که خالقی دارد .حرف دوم عبد اشره دارد به جدایی دوری از غیر خدا. و حرف سوم اشاره دارد به نزدیکی به خداوند از ریق ترک نواهی یعنی انسان همه خواسته هایش را برای خداوند ترک کند همه کارهایش با نیت قرب باشد در غیر این صورت همه آنها تبدیل به حجاب می شوند . و از معانی دیگر عبد احساس ذلت در برابر خداوند و دیگر اینکه عبد یعنی خدمت خدمت به خالق و مخلوق.
By Ashoora.ir & Night Skin