شهود
این نوشته را به عنوان یک مخاطب عادی فیلم مینویسم سریال "تبریز در مه"ساخته آقای محمد رضا ورزی را از ابتدا دنبال کردم چون سریال قبلی ایشان "سالهای مشروطه" به برهه مهمی از تاریخ ایران به خوبی پرداخته بود و من مشتاق دیدن کار بعدی ایشان بودم اما تبریز در مه به هیچ عنوان توقع مرا برآورده نکرد و این سریال را یک عقب رفت آشکار میبینم چرا که برهه زمانی انتخاب شده از نظر تاریخی نکته نابی برای مخاطب ندارد و هیچ نگاه نو و هوشمندانه ای به نقش استعمار گران و حتی جامعه ایران در آن دیده نمی شود.از این نکته بسیار مهم هم که بگذریم به نحوه پرداخت سریال بازی بازیگران و حتی انتخاب آنها و پرداخت شخصیت ها و جامعه ایران نقد جدی وارد است.
سوال اول از سیما و شخص کارگردان این است که لزوم پرداختن به این بخش از تاریخ ایران در چه بود آیا همه اولویت ها به نمایش در آمده بودند و تنها نقطه کور تاریخ نقش عباس میرزا بود .و حالا که این هزینه ها را به ملت تحمیل میکنید چرا اینقدر ضعیف!! سالهای مشروطه این بازی های دوربین و دلقک بازی ها را نداشت اما به مراتب قابل تحمل تر بود حداقل این بود که احساس میشد شعور مخاطب جدی گرفته شده است اما در این سریال متاسفانه امید مخاطب برای دیدن یک کار جدی تاریخی کاملا به یاس مبدل می شود.
بررسی اجمالی در مورد شخیت اصلی سریال عباس میرزا ما را به یک نکته تامل بر انگیز میرساند.عباس میرزا فرزند فتحعلی شاه قاجار که در این سریال سعی فراوانی شده که از او یک اسطوره و قهرمان بسازند که البته موفق هم نیستند عنصری است نو گرا که در حرکتی شگفت آور با تساهل به سلطه مستشاری بیگانگان تن میدهد و از عموم مردم نیز این تسلیم را میطلبد او آیاتی از قران کریم را در میان ارتشیان با این تفسیر منتشر میکند که پیامبر اسلام نیز به شیوه اروپاییان میجنگیده است.یکی از روحانیون همسو با اودر راه اصلاحات چنان به پیش میتازد که پرچم های تدارکی انگلیس برای ایرانیان را ستایش کرده و از ارتشیان می خواهد آن پرچم را بسان پرچم اسلام انگاشته در راه آن جان ببازند.
همین چند جمله در مورد شخصیت اصلی سریال که کارگردان سعی دارد با درگیر کردن احساسات مخاطب از او عنصری وفادار به ملت بسازداین سوال را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که در پس جریان فیلم سازی در این کشور چه میگذرد! سینما و تلویزیون ما گرفتار چه تونل هزارتویی شده که توان خلاصی از آن را ندارد. تساهلی که از سالیان دور خائنین در این مملکت رواج دادندو در دوره اصلاحات به اوج خود رسید چنان افکار را مشوش و اذهان را منحرف نموده که امروز کارگردانان ما با کمال وقاحت به خود اجازه میدهنداصلی ترین مسلمات اعتقادی را زیر سوال ببرند و پول مردم را صرف بافته های ذهن کج اندیش و نا کارآمد خودکنند .
و امروز در جشنواره فجر از کسانی تجلیل میشود که جز برای اهالی سینما برای هیچ فرد متعهدی این تجلیل قابل توجیه نیست و فیلمی با بیش از دو میلیارد تومان هزینه از شخصیت امام خمینی را وارد جشنواره میکنند که صدای اعتراض اهالی مطبوعات را هم در می آورد چه رسد به مخاطب ارزشی سینما.
و در آخر مگر جز این است که اصل کار صدا و سیما بر نیاز جامعه و مخاطب است و اگر بر این اساس برنامه ریزی نکند در واقع اصل و اساس خود را زیر سوال برده پس چه بهتر که تعریف درستی از نیاز ارائه شود .این عدم تعریف درست است که برنامه سازی در سینما و تلوزیون را به مسیر انحرافی میبرد و مخاطب را نیز در سردرگمی همیشگی بین انتخاب نگاه میدارد.
طبقه بندی: سینما و تلوزیون
By Ashoora.ir & Night Skin